واکنش وزیر فرهنگ به لغو کنسرت حامد همایون در کرمان + ویدئو دانلود قسمت هشتم سریال پایتخت ۷ + تماشای فیلم خبرنگار ایسنا درگذشت قائم‌مقام سیما: مردم در سال ۱۴۰۴ منتظر سریال‌های خوبی در تلویزیون باشند تهیه‌کننده صاحب‌نام رادیو درگذشت جدول پخش فیلم‌های سینمایی امروز تلویزیون اعلام شد (۱۱ فروردین ۱۴۰۴) دانلود قسمت هفتم سریال پایتخت ۷ + تماشای فیلم دانلود قسمت ششم سریال پایتخت ۷ + تماشای فیلم کدام فیلم‌های سینما در هفته اول نوروز ۱۴۰۴ پرفروش شدند؟ جدول پخش فیلم‌های سینمایی امروز تلویزیون اعلام شد (۹ فروردین ۱۴۰۴) برگزاری رویداد نورنما، تلفیقی شگفت انگیز از نور، نمایش و نوا در شب عید فطر شورِ سرود در پاتوق‌های مشهد؛ هنرمندان شهر را نوروزی می‌کنند هنرمندان مشهدی در ایام نوروز شهر را به صحنه نمایش تبدیل می‌کنند ماجرای کلیپ جنجالی سهراب پاکزاد که منجر به بازداشت و توقیف صفحاتش شد + فیلم حواشی «پایتخت ۷» | صداوسیما تبلیغات تلویزیونی خرید و فروش طلا را ممنوع کرد برنامه امروز فیلم‌های سینمایی تلویزیون (۸ فروردین ۱۴۰۴) دانلود قسمت چهارم سریال پایتخت ۷ + تماشای فیلم بیانیه خانه مطبوعات و رسانه‌های خراسان رضوی به مناسبت «روز جهانی قدس» نگاهی به تاریخچه تئاتر در ایران | از آغاز تا افق‌های نو در عرصه هنر استوری احسان علیخانی درباره فوت حامد صفایی کارگردان عصر جدید
سرخط خبرها

حکایت مرد تن لش و گُنده غول‌های بیابان

  • کد خبر: ۲۴۰۴۴۵
  • ۰۱ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۶:۰۹
حکایت مرد تن لش و گُنده غول‌های بیابان
در روزگاران قدیم، در یکی از شهر‌های ناحیه مرکزی، مردی زندگی می‌کرد که تنبل و تن لش و بیکار و بیعار بود و در تمام طول روز می‌خوابید و خوابش هم خیلی سنگین بود و شب‌ها نیز با رفقایش به الواطی مشغول می‌شد و خرجش را زن و بچه اش می‌دادند.

در روزگاران قدیم، در یکی از شهر‌های ناحیه مرکزی، مردی زندگی می‌کرد که تنبل و تن لش و بیکار و بیعار بود و در تمام طول روز می‌خوابید و خوابش هم خیلی سنگین بود و شب‌ها نیز با رفقایش به الواطی مشغول می‌شد و خرجش را زن و بچه اش می‌دادند.

روزی زن و بچه اش که از تنبلی و تن لشی و بیکاری و بیعاری وی به ستوه آمده بودند، وقتی مرد خواب بود او را سوار خر کردند و خر را سوار وانت کردند و به بیابان بردند و در وسط بیابان ول کردند و به خانه برگشتند.

ساعتی بعد مرد از خواب بیدار شد و خود را در وسط بیابان دید. نخست تعجب کرد و سپس ناراحت شد، اما از آنجا که واقعا بیعار بود، دایورت کرد و تصمیم گرفت به گشت و گذار در بیابان بپردازد. در راه به جسدی رسید که در بیابان رها شده بود.
مرد که از راه رفتن و گشت و گذار خسته شده بود تصمیم گرفت بخوابد، اما برای اینکه کسی مزاحمش نشود روی مقوا نوشت «کاری به کار من نداشته باشید وگرنه مث این، شما را هم می‌کشم» و کنار جسد گذاشت و خوابید.

ساعتی بعد یک غول بیابان که از آنجا رد می‌شد مرد را دید و تصمیم گرفت او را بچاپد، اما وقتی چشمش به نوشته روی مقوا افتاد ترسید و به نزد رئیس غول‌ها برگشت و ماجرا را تعریف کرد و گفت مردی در بیابان خوابیده که قاتل و جنایتکار است و یک نفر را کشته و بدون اینکه از قانون و افشاگری رسانه‌ها بترسد کنار وی خوابیده است.

رئیس غول‌ها تنی چند از گنده غول‌های دیگر را فرستاد تا مرد را بگیرند و بیاورند. غول‌ها رفتند و مرد را در حالی که خوابیده بود برداشتند و به مقر غول‌ها آوردند.
مرد وقتی بیدار شد، دید که در بین غول‌های بیابانی گرفتار شده است. از ترس از جا بلند شد و دوید و درختی را گرفت که از آن بالا برود، اما درخت پوسیده بود و همین که مرد آن را گرفت از جا کنده شد.

غول‌ها وقتی دیدند مرد این قدر زور دارد که درخت را از جا در می‌آورد، پا به فرار گذاشتند و در بیابان پراکنده شدند. مرد نیز پول‌ها و جواهراتی را که غول‌ها از مردم دزدیده بودند برداشت و سوار یکی از اسب‌های آن‌ها شد و به شهر برگشت.

وی با سرمایه‌ای که به دست آورده بود یک برج و یک ویلای بزرگ و چندین ماشین لوکس خرید و به آغوش گرم خانواده بازگشت و تبدیل به همسری مهربان و پدری دل سوز شد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->